عزاداری به سبک 2000
استاد مرحوم عبدالرحمن فرامرزی یکی از نویسندگان روزنامه کیهان در شماره ای از این روزنامه به تاریخ 26/6/1324 می نویسد:
ما ملت غریبی هستیم. هیچ چیز به دست ما نمی افتد که ما آن را مسخ نکنیم و برای منظوری که عکس منظور آن است به کار نبریم. بدین جهت هر دوایی در این مملکت، درد و هر پادزهری، زهر می شود.
عزاداری نیز یکی از همان چیزهاست که به دست ما رسیده و بطور وحشتناکی هم توسط ما مسخ شده است. متاسفانه چندی است که شکل و محتوای عزاداری ها و یادبودهایمان دچار بدعت و انحرافات خطرناکی شده و دارد به سویی می رود که به یقین با فرهنگ اصل شیعی نه تنها سازگار نیست که حتی منافات هم دارد.
آری مدتی است که این انحراف در کشور شیعه و ام القرای جهان اسلام به شدت رواج یافته است. استفاده از تصاویر خیالی و غیرمستند، اشعار و مداحی ها و الفاظی که جز اهانت به ساحت مقدس معصومان (ع) چیز دیگری ندارد، شیوه های پست مدرن عزاداری و تعزیه گردانی، افراط و تفریط در مقدار و طول زمان عزاداری ها، استفاده نابجا از احساسات و عواطف جوانان و مردم به بهانه گریه کردن و گریاندن و نمایش بعضی از این مناظر موهن در سیمای جمهوری اسلامی و همه و همه جز وهن اسلام و تشیع را در برندارند.
امروز ما به بیراهه می رویم و در واقع این ره که می رویم به ترکستان است. متاسفانه در بسیاری از مجالس عزاداری ما نه تنها وعظ و ارشاد و بیان احکام و حقایق جدید دینی جایی ندارد بلکه شیوه عزاداری هایمان نیز اسباب دین گریزی خودمان و تمسخر بیگانگان را فراهم می آورد. خدا را شکر سیمای جمهوری اسلامی نیز در این راه خیر هیچ چیز کم نگذاشته و صحنه های عزاداری به روش تکنو را روزی ده مرتبه به نمایش درمی آورد.
تا به حال از خود پرسیده اید که 90 درصد جوانان به چه دلیل در مراسم عزاداری و سینه زنی های خیابانی شرکت می کنند؟ آیا این سینه زنی هایی که بیشتر به رقص پا در میادین زورخانه یا به حرکات دسته جمعی و هیجان انگیز قبایل بدوی شباهت دارند، مورد نظر ائمه اطهار هستند؟ آیا هرکس محکم تر پا بر زمین بکوبد یا هرکس زنجیر بزرگتری داشته باشد، شیعه تر و وفادارتر است؟ آیا کسی که با هزاران هن هن و درد کمر، علم به اصطلاح حضرت ابوالفضل را برمی دارد و با کمک 20 نفر دیگر 2 متر جلویش می برد، در درگاه خداوند مقرب تر و به شفاعت انبیاء سزاوارتر است؟ آیا سر و صورت خراش دادن و خون از رخسار و سینه جاری کردن، قمه زدن و بر زنجیرها تیغ بستن و ... امامان ما را خوشحال می کند؟ آیا چهاردست و پا و عوعوکنان به حرم رفتن موجب پایداری تشیع است؟ آیا ائمه ما از شیعه می خواهند که سگشان باشند؟ چرا باید در کمتر از 20 سال چنین تغییراتی عمیقی در شیوه عزاداری ما پدید آید؟ چرا هرچه بیشتر پیش می رویم از تعداد قطرات اشکی که برای سالار شهیدان ریخته می شود، کاسته می گردد؟ به راستی چه کسی یا چه چیزی بانی و مسبب این انحرافات عمیق و ریشه افکن است؟ چه کسی یا چه چیزی جوانان ما را وادار به خندیدن در مجلس عزاداری امام حسین (ع) می کند؟ کمی فکر کنیم. دارند دین و مراسممان را از ما می گیرند. دارند ما را وادار به فراموش کردن وقایع عاشورا می کنند. احساسات ما را دستکاری کرده اند. دیگر برای پیشوایمان اشک نمی ریزیم. بهتر است از خواب غفلت برخیزیم و هوشیاری پیشه کنیم. همین حالا هم خیلی دیر شده...