"الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین"
سوره یس آیه ۶۰
"الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین"
سوره یس آیه ۶۰
این تصویری از نماد مردمی آمریکا یعنی عموسام است...
این هم تصویری مربوط به مجسمه جورج واشنگتن که یکی از نمادهای آمریکاست...
مقایسه کنید و نتیجه بگیرید...
آری آنها هیچ چیزی را از قلم نینداخته اند.با برنامه ریزی دقیق پیش می روند و ما مدتهاست که خوابیم...
سیستم جامعه فراماسونری و شیطان پرستی،بسیار بر پایه نماد و نمادگرایی استوار است و تمامی سعی خود را بر آن نهاده که توسط همین نمادگرایی،سلطه اش را بر دنیا و رویدادهای اتفاق افتاده در آن نشان دهد.حال چرا نمادگرایی را برگزیده اند؟زیرا اندیشه و متد خود را از مصر باستان گرفته اند.از آنجا که مصریان باستان بسیار بر امر نمادها تاکید می کردند و اصلا به جای نوشتن،نقاشی می نمودند،این جامعه و مکتب نیز روش نمادگرایی را از آنان به عاریه گرفته و جالب توجه است بدانید که بسیار هم برایشان مثمر ثمر واقع شده است.
از جمله اعدادی که برای فراماسونری ها مقدس است و نیز از نمادهای انان بشمار می رود،اعداد9،11،13،33 و مضارب 11 می باشد.بنابراین تمام تلاش صهیونیست بر آن نهاده شده که این اعداد را بگونه ای به حوادث رخ داده شده و درحال رخ دادن در دنیا اطلاق کنند.می دانید چرا؟تا به همه نشان دهند که این حوادث با برنامه ریزی مستقیم آنان بوده و جامعه فراماسونری در وقوع این اتفاقات نقش داشته است.اجازه دهید چند مثال برایتان ارائه دهیم.بنظر شما صدام حسین چند سال حکومت کرد؟حتما می گویید 33 سال.آری این حرف را صهیونیستها و جامعه شیطان پرستان زده اند تا تحت فرمان بودن صدام حسین به خود را به جهانیان اثبات کنند.درحالیکه صدام حسین حدود 26 سال حکومت کرد. حال بگذارید مثالی دیگر بزنیم.نبرد لبنان چند سال طول کشید؟ 33 روز؟ نه اینگونه نیست.جنگ لبنان در روز سی و دوم به اتمام رسید و روز سی و سوم نیز شنبه بود که فراماسونری ها در چنین روزی اصلا از خانه بیرون نمی آیند.خب چرا مدت زمان این جنگ 33 روز اعلام شد؟
البته همیشه اینگونه نبوده است.بسیاری از وقایع رخ داده شده در دنیا نیز بوده که با برنامه ریزی از قبل انجام شده جامعه فراماسونری اتفاق افتاده و ادعای آنها در این موارد حقیقت داشته است.کشته شدن جان اف کندی و آبراهام لینکلن در مدار 33 درجه و روی صندلی شماره 13 مجلس،ماجرای بمباران هیروشیما و ناکازاکی،جنایت 11 سپتامبر و خیلی رخدادهای دیگری که مجال تفصیل آنها را در این فضای اندک نداریم،از جمله حوادثی بود که تحت برنامه ریزی و مدیریت مستقیم فراماسونری ها اتفاق افتاد. پس با این تفاسیر به راحتی قابل درک است که چرا یهودیان و فراماسونری های صهیونیست همواره به دنبال آنند که تمامی رویدادهای اتفاق افتاده یا درحال وقوع در دنیا را با تکیه بر نمادگرایی،وارد بر سیاستهای اجرایی خود کنند.
حال بیایید بحث را از زاویه ای دیگر مورد بررسی قرار دهیم.از زاویه جذب لیدرها و رهبرهای احزاب و فرق مختلف.
فرض کنید می خواهید تغییری را در گروهی اعمال کنید و یا می خواهید عقاید و باورهای اعضای آن گروه را سمت و سویی دیگر بخشید.خب چگونه این کار را انجام می دهید؟مطمئنا به سراغ لیدر و رهبر آن گروه رفته و سعی خود را بر آن می نهید تا تفکر آن رهبر را جهت دهید.صهیونیستها نیز بر این امر واقف بوده و همین روش و متد را برگزیدند تا بتوانند سکان کشتی دنیا را در دست گیرند.آنها با زیرنظر داشتن افراد مشهور و محبوب در دنیا در گروهها و فرق مختلف و جذب آن افراد به سمت خود،کم کم تفکر صهیونیست را به اذهان مردم دنیا تزریق کردند و بدین سان نشان دادند که ممتازترین و منتخب ترین افراد در زمینه شغلی،فکری،اعتقادی،اجتماعی،سیاسی و ...،از مهره های فعال خود صهیونیستها هستند.در این بین نیز اگر هریک از این افراد ممتاز،ساز مخالف می نواخت،نابود میشد.از جمله شخصیتهایی که یوغ سلطه فراماسونری ها را بر گردن نینداختند،می توان به جان اف کندی و آبراهام لینکلن(روسای جمهور آمریکا)، اریک کانتونا(بازیکن فوتبال)،محمدعلی کلی(بوکسور)،ملکم ایکس(یهودی مسلمان شده و مبلغ جنجالی دین اسلام) و خیلی های دیگراشاره کرد.جالب توجه است بدانید که خانم بریتنی اسپیرز(بازیگر هالیوود) ابتدا در برابر دعوت فراماسونی ها از خود مقاومت نشان دادند ولی پس از آنکه شاهد تکثیر تصاویر مستهجنی از خود در رسانه ها و بر صفحه میلیاردها کاربر شبکه اینترنت شدند،به قولی کوتاه آمده و خود را عضوی از انجمن فراماسونری معرفی نمودند...
خب به نظر ما دیگر توضیح و تفسیر کافی است.این بود عواملی که به موجب آنها صهیونیست بر کرانه دنیا لنگر انداخت. بنظر شما دیگر چه عواملی یاری رسان این مکتب شیطانی در نیل به اهدافش بوده است...؟
حقایق را بپذیرید.چون همین حقایق شما را نجات خواهند داد.مهدی موعود نیز یکی از همین حقایق است...
آیا تا بحال با خود فکر کرده اید که ممکن است یکی از مروجان آیین منحوس شیطان پرستی بوده باشید؟ آیا اصلا به نحوه زندگی و امرارمعاش خود دقت کرده اید؟ به نظر شما روش زندگی کنونی ما از چه فرقه و متدی نشئت گرفته است؟ خوراک ما، پوشاک ما، مسافرتهای ما، علایق ما، الگوهای ما، منازل ما، ارتباطات ما و ... چه پیام هایی را دربردارند؟ ما را به خدا نزدیک می کنند یا به شیطان؟ به نظر شما معنی روابط نامشروع کنونی در جامعه و عدم توانایی در کنترل آن چیست؟ زندگی و اوقات فراغت اکثر جوانان این سرزمین در چه مسیری جربان دارد؟ چرا باید اوقات فراغت جوانان ما در اماکنی همچون گیم نت ها و کافی نت ها و کلوبهای بازی و غیربازی گذرانده شود؟
راستی چرا ما کتاب قرآن را فقط برای خاک خوردن در گوشه منزل می خریم؟ اصلا ارنباطات اجتماعی ما چگونه است؟ چرا باید خلق و خوی بیگانگان در جامعه ما وارد شود؟ آیا تا بحال کودکان امروزی را با کودکان 20 سال پیش مقایسه کرده اید؟ چه تفاوتهایی با هم دارند؟
آیا تا بحال جزئیات کودتای مخملی، انقلاب نرم و ... را موشکافی کرده اید؟ چه کسانی در پشت آن وقایع دست داشتند؟ به نظر شما قربانیان آن اتفاقات چه کسانی بودند؟ ما یا آنها؟
روزانه با چند نشانه از صهیونیستها و شیطان پرستان روبرو می شوید؟ اصلا با آنها آشنا هستید یا نه؟ تا بحال به لباستان و طراحی های روی آن توجه کرده اید؟ هدف از پوشیدن آنها را در کجا یا در چه چیزی جستجو می کنید؟ تلویزیون، برنامه های ماهواره ای و فیلمهای مختلف ریخته شده در بازار، جامعه ما را بسوی کدامین هدف سوق می دهند؟ آیا می دانستید تلویزیون و رسانه در منزل شما، چیزی مثل دنیای زودگذر است که بدان دل می بندیم و فریبش را می خوریم؟ راستی کدامیک از رفتارهای داخل در برنامه های رسانه را تقلید می کنید؟ خشونت یا مهر را؟ نفرت یا دوستی را؟ آشوب یا آرامش را؟
به نظر شما امروزه از اینترنت با چه تفکری استفاده می کنیم؟ مطالب آموزنده آن را می خوانیم یا تصاویر مستهجن فراوان در آن را نظاره می نماییم؟ آیا می دانستید که اینترنت را به عنوان یک لانه جاسوسی در خانه نگاه می داریم؟ آیا...؟
سوء تفاهم نشود. ما قصد توهین به کسی یا چیزی را نداریم. همچنین قصد محکوم کردن را نیز در سر نمی پرورانیم. بسیاری از هموطنان ما اکنون با مبارزه خود با فرق گوناگون صهیونیستی و شیطان پرستی، مانع از نفوذ تفکرات غربی در خود، اطرافیان خود و تا حد امکان در جامعه خود می شوند. اما افسوس که تعداد این مبارزان و حامیان مهدویت بسیار کم اند و با یک گل هیچگاه بهار نخواهد شد. در هر حال امیدواریم گفته های ما را با دید بد برداشت نکنید. ما فقط روزگار جامعه خود را بر روی صفحه آوردیم. قضاوت دیگر با خودتان است. بیایید با هم مصونیت جامعه خود را از خطر دجال تضمین کنیم.
انیس شاروش در فلسطین به دنیا آمد و تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش و همچنین لبنان به پایان رساند. پدر انیس توسط ارتش یهود کشته شد. انیس پس از پایان تحصیلاتش تبلیغ برای مسیحیت را در پیش گرفت و برای این کار نیز به 76 کشور سفر کرد. او در دهه 80 کتابی منتشر کرد و در آن اسلام را دارای ایده های نادرست و روح خشونت دانست. همچنین تا به حال ده کتاب تالیف کرده که عمدتا در مورد اسلام و خطرات آن بوده است. دهمین کتاب در آگوست 2004 به اسم "اسلام، خطر یا چالش" منتشر شد.
او در کنفرانسی که دو روز بعد از حادثه 11 سپتامبر در دانشگاه هوستون برگزار کرد، گفت که محمد(ص) – معاذالله – با شیطان در ارتباط بوده و همین است که مسلمانان کشتار را دوست دارند. او در همین سخنرانی به دولت آمریکا پیشنهاد کرد که به منظور جلوگیری از نفوذ تروریسم، همه مسلمانان را از آمریکا اخراج کند. این سخنرانی شاروش آنقدر گستاخانه بود که رئیس دانشگاه هوستون مجبور شد پس از پایان کنفرانس به خاطر آن از حضار پوزش بطلبد.
آری عزیزان این داستانی است که شیطان پرستان برای شما ساخته و ذهنتان را به آن پرداخته اند. شخصیت فوق همان فردی است که کتاب الفرقان الحق (در مورد این کتاب در پستهای پیشین صحبت شد)، آن آیات شیطانی را نوشت و چه بسا به وسیله آن، افکار و اعتقادات بسیاری را در جبهه مخالف اسلام آراست. این گونه افراد همان مهره های خاص فراماسونرهایند که به کمکشان نقشه های خود را عملی می کنند. بهتر است شما نیز آنها را بشناسید تا بتوانید بر عمق ماجرا پی ببرید. بیداری حق شماست. پی بردن بر حقیقت حق شماست. اینها را از دست ندهید.
در این مطلب شما با تعدادی کتاب و بخشی از نوشته های آنها آشنا می شوید. کتبی که در زیر نام برده شده اند، از جمله کتابهایی هستند که جامعه فرماسونری و ایلومناتی اعتقاد و وابستگی بسیاری به آنها دارند و حتی در مباحثات دینی و مذهبی خود به آنها متوسل می شوند و از آنها یاری می جویند.(حال دیگر این کتابها را از کجا آورده اند و نگارنده آنها کیست موضوعی است که فقط خدا داند و بس). در زیر قضیه هارمجدون(آرماگدون) را از دید کتب اعتقادی ماسونی ها بررسی می کنیم
۱۱ سپتامبر برخلاف عقیده بسیاری از مردم یک رونمایی انسانی یا یک کشتار بی رحمانه همراه با غفلت دولتمردان نبود بلکه مراسم پرستش و یادبود خدای صهیونیستها و شیطان پرستان بود. آری پرستش شیطان. این مراسم که در تمامی رسانه ها با عناوین متفاوت (به غیر از عنوان اصلی و هدف شیطانی آن) و شرح داستانهای متفاوت تر نمایش داده شد، دربردارنده میزان وفاداری خادمان شیطان به اوست. در زیر تصاویری از این جنایت بزرگ را می بینید.
تصویر فوق، مجسمه "کره" را نشان میدهد. این مجسمه در فضایی بین برجهای دوقلو جای دارد و نشانه "خدای بز شاخدار" است. آیا حال می توانید بفهمید که واقعه ۱۱ سپتامبر چه هدفی را دنبال می کرده و آیا شیطان پرستان در این جنایت نقش داشته اند یا خیر...؟
بیشتر دقت کنید. هرچیزی را هیچ تصور نکنید. شاید همان هیچ سرنوشتتان را تغییر دهد...
آیا باز هم دلیل می خواهید؟ آنها برای تک تک کارهای خود برنامه ای جداگانه دارند. این ماییم که به نتایج کارهایشان در زندگی خود توجه نمی کنیم و می پنداریم که حادثه ای اتفاقی بوده است. به اطراف خود بیشتر دقت کنید. مطمئنا متوجه خواهید شد...
آیا درمورد تفکرات یهودیان و مسیحیان صهیونیست چیزی می دانید؟ درمورد "هارِ مجِدون" تا به حال چیزی شنیده اید؟ اگر می خواهید بیشتر بدانید، جملات زیر راهنمای شمایند.
- هال لیندسی صاحب کتابهای "زمین، سیاره بزرگ مرحوم" و "جهان نوینی در کار فرارسیدن است" اعلام می دارد که خداوند از پیش مقرر ساخته است که ما به یک جنگ «هار مجدون» هسته ای دست بزنیم. همچنین می گوید ما باید هفت مرحله یا هفت مشیت الهی را از سر بگذرانیم که یکی از آنها نبرد هراس انگیز هارمجدون (آرماگدون) است که در آن همه گونه سلاحهای بس ویرانگر هسته ای به کار برده خواهد شد. از آنجا که این هفت مرحله، هفت مشیت الهی نامیده می شود، خود این نظام اعتقادی، مشیت الهی گرایی و پیروان آن نظام، هواخواهان مشیت الهی نامیده می گردد.
- برنامه های تلویزیونی آمریکایی کشیشان پروتستان می کوشند مردم را متقاعد کنند که لازم نیست در راه صلح بکوشند. بلکه به جای آن، باید جنگ را بخواهند زیرا که خواست خداست.
- از 4000 کشیش بنیادگرای پروستان تقریبا 3000 نفرشان از هواخواهان مشیت الهی هستند که اعتقاد دارند تنها یک کشتار همگانی هسته ای می تواند مسیح را به زمین بازگرداند.
- اتحاد دولت اسرائیل با مسیحیان جنگجوی دست راستی آمریکایی برابر با هارمجدون هسته ای است.
- مدرسه هایی مثل "موسسه انجیلی مودی شیکاگو" و "کالج انجیلی فیلادلفیا" و "موسسه انجیلی لوس آنجلس" و درحدود 200 موسسه دیگر دانشجویان را به سراشیبی تند مشیت الهی گرایی و پرستش اسرائیل می راند.
- نظام اعتقادی کسانی که خداشناسی هارمجدون را تبلیغ می کنند، روی سرزمین انجیلی صهیون و دولت صهیونیستی اسرائیل متمرکز است که این دو را برابر هم و یکی می گیرند. اینان چون اعتقاد دارند اسرائیل باید مقر فرود آمدن دومین ظهور مسیح باشد، سعی دارند پرستش سرزمین اسرائیل را به یک آیین مذهبی بدل سازند.
آری به اعتقاد یهودیان و مسیحیان صهیونیست، جنگی بزرگ در راه است. شما چه می گویید؟ آیا هارمجدونی در پیش داریم...؟
به راستی دجال کیست و چیست؟ این کلمه تا به حال بسیار بر گوشمان خورده است و بسیار نیز پیش آمده که بدون توجه به آن از کنارش گذشته ایم. به عبارت دیگر این کلمه بسیار برای ما آشناست در عین حال که نسبت به آن غریبه ایم کاملیم. حالا به جملات زیر توجه کنید.
« کلاید می گوید: خوب روشن است. این رهبران هدفهای ژئوپلیتیک دارند و ارواح شیطانی آنان را به پیش می رانند.
پرسیدم: ارواح شیطانی؟
- در این مورد، اینها همان ارواح شیطانی فرشتگان به خاک افتاده ای هستند که از شیطان در عصیانش در برابر خداوند پشتیبانی کردند. پس از اینکه این ارواح شیطانی بر ذهن رهبران جهان مسلط شدند، این رهبران و ارتشهای جهان نادانسته، به پیادگان آنها تبدیل می شوند.
به نظرم همه چیز دارد به خوبی جفت و جور می شود. برای اینکه مطمئن شوم همه چیز را به درستی فهمیده ام، گفتم: آیا این دجال است که این ارواح شیطانی را در ذهن رهبران جهان جای می دهد؟ و کلاید تصدیق کرد.»
این جملات از کتاب "تدارک جنگ بزرگ" نوشته گریس هال سل انتخاب شده است. نظر شما در موردشان چیست؟
در فیلم سینمایی زیبا و نوآورانه "ملک سلیمان" اینگونه تفکر در بیننده القا می شود که یک بار دیگر راه برای نفوذ ارواح شیطانی توسط دجال در فکر و زندگی بشر باز شده است و نتیجه این عمل نیز ظهوری نو می باشد. ظهوری که پس از وقوع آن، مسخر شدن ارواح شیطانی و پیروزی حق بر باطل را به ارمغان می آورد. افسوس که برخی در این میان فریب دجال را خورده و نابودی را بر حیات ترجیح می دهند.
از سخنان فوق نتیجه می گیریم که دجال صرفا یک شخص و یا یک شی قابل لمس نیست. دجال یک سیستم است. سیستمی که می تواند در هر جایی وجود داشته باشد و شما را کنترل کند. دجال خدمتکارانی دارد و کار این خدمتکاران نیز فریب بشر و کشاندن او به سمت منجلاب نیستی است. پس دجال را دریابید و مراقب نفستان باشید. اگرچه پیروزی نهایی با سلیمان زمان است...
اسامی زیر افرادی هستند که از دهه 1970 به بعد تبلیغات گسترده رواج مسیحیت و یهودیت (موردنظر صهیونیستها و شیطان پرستان) به عنوان دین برتر و یهودیان به عنوان مخلوقات برگزیده خداوند را در دست گرفته و با هر ترفندی سعی در منحرف نمودن اذهان عمومی داشتند:
1- "پت رابرتسون" با برنامه تلویزیونی "باشگاه 700" و با بینندگانی به تعداد 16 میلیون خانوار
2- "جیمی سواگارت" با ایستگاه تلویزیونی "موعظه انجیلی" که 4.5 میلیون خانوار و در روزهای یکشنبه 9.25 میلیون خانوار آن را تماشا می کردند
3- "اورال رابرتس" که برنامه های تلویزیونی او را 5.77 میلیون خانوار نگاه می کردند
4- "جیم باکر" شبکه وحی آمیز "پی تی ال (حمد خدایگان عیسی مسیح)" او را 6 میلیون خانوار نظاره می نمودند
5- "جری فال ول" با برنامه "ساعت بشارت انجیل کهن" 5.6 میلیون خانوار را به پای تلویزیونها می کشاند
6- "کنت کوپلند" با بینندگانی به تعداد هر هفته 4.9 میلیون خانوار
7- "ریچارد دوهان" با برنامه "روز اکتشاف" خود میهمان منازل 4.075 میلیون خانوار بود
چیزی که بسیار قابل تامل است توجه خاص مردم از این برنامه های انسان فریبانه می باشد که باعث جهت دادن به اذهان آنها می گشت.
اشتباه نکنید. این مطالب مربوط به گذشته نیست. مربوط به چهل سال پیش نیست. دقیقا در رابطه با جهان امروز ماست. امروز نیز دارند با برنامه های خود به فکر و تصمیم شما جهت می دهند. آگاه باشید و اطراف خود را بنگرید. این برنامه ها دنیای شما را پر کرده اند...
نیچه : من از این رهگذر به مذهب مسیحیت ارج می نهم. هرچند مذهبی رو به مرگ است.
در دهه 1970 در بیابانهای فلسطین و در مکانی به نام بحرالمیت، طومارهایی با قدمت 2000 سال یافت شد.این طومارها که به اعتقاد باستان شناسان، توسط قومی به نام "اسنیان" نگاشته شده است، حقایق بسیاری را فاش نمودند. حقایقی که بسیاری از عقاید، احکام، درونیات، آداب و رسوم و به طور کلی پایه های مسیحیت را زیر سوال برد. این حقایق شامل مواردی در شرح و بسط انحرافات مسیحیت، تحریف آن و نفوذ تفکرهای شیطان پرستانه و خداگریزانه در متن مسیح و کیش مسیحیت می بود. درنتیجه این اکتشافات، چه بسیار عقاید و تفکراتی که درمورد مسیحیت متزلزل گشت. چه بسیار انسانهایی که وارد وادی پوچی و هیچی گشتند و تا پایان عمر زندپی مایوسانه ای را گذراندند. چه بسیار افرادی که بی هدف شدن زندگی خود را برابر با مرگ دیدند و خودکشی را انتخاب نمودند. و چه بسیار اشخاصی که از آیین مسیحیت دروغین بازگشتند و مسیری حقیقی تر برگزیدند.
پس از کشف اسناد بحرالمیت و وقوع آن افتضاحات برای جامعه مسیحیت، دول بزرگ و صاحب قدرت تصمیم را بر آن نهادند تا با تبلیغات قوی و گسترده خود، افتضاحات به بارآمده را به گونه ای توجیه کنند. درنتیجه شبکه های رادیویی و تلویزیونی بسیاری درجهت پیشرفت آن تبلیغات به خدمت گرفته شد.
"مارکس" متفکر بزرگ، مسیحیت را چون جهانی منحرف شده تبیین می کند و می گوید : مسیحیت مذهبی است که انسان آن را ساخته است و جنبه مقدس الهی ندارد.
شما چه فکر می کنید...؟
استاد مرحوم عبدالرحمن فرامرزی یکی از نویسندگان روزنامه کیهان در شماره ای از این روزنامه به تاریخ 26/6/1324 می نویسد:
ما ملت غریبی هستیم. هیچ چیز به دست ما نمی افتد که ما آن را مسخ نکنیم و برای منظوری که عکس منظور آن است به کار نبریم. بدین جهت هر دوایی در این مملکت، درد و هر پادزهری، زهر می شود.
عزاداری نیز یکی از همان چیزهاست که به دست ما رسیده و بطور وحشتناکی هم توسط ما مسخ شده است. متاسفانه چندی است که شکل و محتوای عزاداری ها و یادبودهایمان دچار بدعت و انحرافات خطرناکی شده و دارد به سویی می رود که به یقین با فرهنگ اصل شیعی نه تنها سازگار نیست که حتی منافات هم دارد.
آری مدتی است که این انحراف در کشور شیعه و ام القرای جهان اسلام به شدت رواج یافته است. استفاده از تصاویر خیالی و غیرمستند، اشعار و مداحی ها و الفاظی که جز اهانت به ساحت مقدس معصومان (ع) چیز دیگری ندارد، شیوه های پست مدرن عزاداری و تعزیه گردانی، افراط و تفریط در مقدار و طول زمان عزاداری ها، استفاده نابجا از احساسات و عواطف جوانان و مردم به بهانه گریه کردن و گریاندن و نمایش بعضی از این مناظر موهن در سیمای جمهوری اسلامی و همه و همه جز وهن اسلام و تشیع را در برندارند.
امروز ما به بیراهه می رویم و در واقع این ره که می رویم به ترکستان است. متاسفانه در بسیاری از مجالس عزاداری ما نه تنها وعظ و ارشاد و بیان احکام و حقایق جدید دینی جایی ندارد بلکه شیوه عزاداری هایمان نیز اسباب دین گریزی خودمان و تمسخر بیگانگان را فراهم می آورد. خدا را شکر سیمای جمهوری اسلامی نیز در این راه خیر هیچ چیز کم نگذاشته و صحنه های عزاداری به روش تکنو را روزی ده مرتبه به نمایش درمی آورد.
تا به حال از خود پرسیده اید که 90 درصد جوانان به چه دلیل در مراسم عزاداری و سینه زنی های خیابانی شرکت می کنند؟ آیا این سینه زنی هایی که بیشتر به رقص پا در میادین زورخانه یا به حرکات دسته جمعی و هیجان انگیز قبایل بدوی شباهت دارند، مورد نظر ائمه اطهار هستند؟ آیا هرکس محکم تر پا بر زمین بکوبد یا هرکس زنجیر بزرگتری داشته باشد، شیعه تر و وفادارتر است؟ آیا کسی که با هزاران هن هن و درد کمر، علم به اصطلاح حضرت ابوالفضل را برمی دارد و با کمک 20 نفر دیگر 2 متر جلویش می برد، در درگاه خداوند مقرب تر و به شفاعت انبیاء سزاوارتر است؟ آیا سر و صورت خراش دادن و خون از رخسار و سینه جاری کردن، قمه زدن و بر زنجیرها تیغ بستن و ... امامان ما را خوشحال می کند؟ آیا چهاردست و پا و عوعوکنان به حرم رفتن موجب پایداری تشیع است؟ آیا ائمه ما از شیعه می خواهند که سگشان باشند؟ چرا باید در کمتر از 20 سال چنین تغییراتی عمیقی در شیوه عزاداری ما پدید آید؟ چرا هرچه بیشتر پیش می رویم از تعداد قطرات اشکی که برای سالار شهیدان ریخته می شود، کاسته می گردد؟ به راستی چه کسی یا چه چیزی بانی و مسبب این انحرافات عمیق و ریشه افکن است؟ چه کسی یا چه چیزی جوانان ما را وادار به خندیدن در مجلس عزاداری امام حسین (ع) می کند؟ کمی فکر کنیم. دارند دین و مراسممان را از ما می گیرند. دارند ما را وادار به فراموش کردن وقایع عاشورا می کنند. احساسات ما را دستکاری کرده اند. دیگر برای پیشوایمان اشک نمی ریزیم. بهتر است از خواب غفلت برخیزیم و هوشیاری پیشه کنیم. همین حالا هم خیلی دیر شده...
در این پست قصد داریم تا شما را با یهودیت واقعی آشنا کنیم. آری با کتاب تلمود که یهودیان به سخنان آن به همان اندازه پایبندند که به سخنان تورات. تحریف در تورات بحث جدیدی نیست که بخواهیم در موردش سخن را طولانی کنیم. همین قدر را بدانید که شیطان پرستان در دهه های اخیر تلاش بسیاری را در جهت تحریف دوباره تورات و صید ماهی از آن آب گل آلود نمودند و در این راه نیز با موفقیت همراه شدند. همانطور که در ادامه می خوانید احکام و دستورات جدید عنوان شده در تورات و تلمود همان دستوراتی است که شیطان پرستان به دنبال تحمیلشان بودند. حال نیز آن دستورات در گردشند و هر لحظه به دست فردی میفتند و باعث تزلزل در عقاید و باورهای مذهبی انسانها می شوند.
تلمود مجموعه قوانین شرعی و عرفی یهود است. این مجموعه، تجزیه و تحلیل ها و برداشتهای شخصی خاخام (روحانی) های یهود است که ربطی به تورات واقعی و شریعت آسمانی انبیای بنی اسرائیل ندارد. آنان در واقع با انگیزه های مادی و دنیوی، سودجویی و پیروی از هوا و هوس خویش، آن را به وجود آورده اند. یهودیان بر ین باورند که در کنار کتاب آسمانی تورات، روایات و احادیث شفاهی وجود دارد که خاخامها نسل به نسل و سینه به سینه به یکدیگر منتقل کرده اند. اما در سال 150 میلادی، خاخام "یوزفوس" به منظور حفظ و صیانت این دستورات شفاهی و فتاوای متشرعین یهود، آن را در مجموعه ای به نام "میشنا" تدوین کرد. بعدها خاخامهای دیگر چیزهایی بدان اضافه و بعضا بر مطالب آن حاشیه هایی یادداشت کردند که تحت عنوان "گماره" شهرت پیدا کرد. پس تلمود از دو بخش میشنا و گماره تشکیل می شود که نزد یهودیان جایگاهی کمتر از تورات ندارد. چه از دید آنان خاخامها نیز معصومند و کلامشان عین وحی است. حال برویم برخی اصول اعتقادی یهودیان را در تلمود بخوانیم:
خداوند در تلمود
تلمود معتقد است که خداوند پس از عذاب یهودیان (که از ذکر دلیل آن عذاب صرف نظر شده است) و تخریب "هیکل" پشیمان شد و گفت وای برمن که خودم با صراحت دستور دادم خانه ام ویران، هیکل سوزانده و فرزندانم تارومار شوند. از دیدگاه تلمود عصمت از ویژگیهای خداوند نیست. زیرا یکبار خداوند بر بنی اسرائیل خشم گرفت پس جنون بر او تسلط یافت و قسم یاد کرد که آنان را از زندگی جاوید محروم سازد. اما پس از آرامش، پشیمان شد و سوگند خود را عمل نکرد. زیرا دانست که بر ضد عدالت رفتار کرده است.
تلمود می گوید همانطور که خداوند مبدا خیر است، مبدا شر نیز هست.
از شما خواهش می کنیم این پست را تا آخر بخوانید. چون محتوای آن عینا حال و روز جامعه فعلی ما را توصیف می کند. جامعه ای که در توهم فرورفته و یارای برخاستن در خود نمی بیند. همچنین از تمامی شما عزیزان خواهش می کنیم به دقت به آنچه گفته می شود، فکر کنید.
هیچکس مثل آنکه نگاه نمی کند نیست. اگر شما یکی از آنهایی هستید که نگاه می کنید، نگاهی به اطرافتان بیندازید. شما در محاصره هستید. در محاصره میلیونها تن از کسانی که نمی خواهند نگاه کنند. اینها انسانهای قرص آبی خوار هستند. این قرص آبی خواران چه کسانی هستند و چرا آنها نگاه نمی کنند؟
شاید "ماتریکس" فقط یک فیلم باشد، اما داستان این فیلم قرابت بسیار نزدیکی با وضعیت فعلی ما دارد. "نئو" قهرمان اول این فیلم در ملاقات با "مورفئوس" در موقعیتی قرار می گیرد که مجبور می شود دست به یک انتخاب بزند. نئو می تواند یک قرص قرمز را بخورد و حقایق مربوط به خویش را مشاهده کند یا یک قرص آبی رنگ را بخورد و به آرامش و بی خبری، به توهم ماتریکس بازگردد. در آنجا او می تواند به زندگی اش ادامه دهد بی آنکه حقیقت، مزاحمتی برای زندگی اش ایجاد کند. حقیقت به تصویر کشیده شده در ماتریکس، نسخه ای افراطی از یک سوسیالیسم نوین است.
در فیلم وقتی که موفئوس می خواهد انتخاب بین خوردن قرص قرمز یا آبی را به نئو پیشنهاد کند، اینطور توضیح می دهد :
"تو به این خاطر اینجایی که از چیزی باخبر هستی. اینکه از چه چیزی آگاهی را نمی توانی توضیح دهی، اما آن را احساس می کنی. تو آن را در سراسر زندگی ات احساس کرده ای. احساس کرده ای که اشکالی در کار جهان وجود دارد. که نمی دانی این اشکال چیست، اما این اشکال وجود دارد. مثل یک تراشه چوب در ذهنت خلیده است و می خواهد دیوانه ات کند. همین احساس است که تورا پیش من آورده است. می فهمی دارن درباره چی حرف می زنم؟"
نئو می پرسد: "ماتریکس؟"
-"می خواهی بدانی که ماتریکس چیه؟ ماتریکس در همه جا هست. هرجا که برویم در اطراف ما وجود دارد. حتی در همین اتاق، وقتی که از پنجره خانه ات به بیرون نگاه کنی یا وقتی که تلویزیون را روشن می کنی، می توانی آن را ببینی. وقتی که سرکار می روی، می توانی آن را احساس کنی، وقتی که به کلیسا می روی، وقتی مالیاتت را می پردازی. ماتریکس، جهانی است که روی چشمهایت کشیده شده است تا چشمهایت را از دیدن حقیقت کور کند."
نئو می پرسد: "چه حقیقتی؟"
در این قسمت قصد داریم دلیلی ارائه دهیم که به موجب آن کذب بودن کتاب الفرقان الحق از زبان یک شهروند اهل آمریکا بیان می گردد. البته همه ما در دروغ بودن این کتاب شیطانی و اینکه الفرقان الحق چیزی بیش از یک وهن و سفسطه ای تقلیدکارانه نیست شک نداریم. هدف ما از این نوشته فقط بیان این مطلب است که ایلومناتی در فکر تغییر اعتقاد و باور بشریت است درصورتی که هنوز کسانی هستند که حرفی برای گفتن داشته باشند و تحت تاثیر این تبلیغات گسترده نشوند. مثل آقای ولید ریاح...
"ولید ریاح" رئیس تحریریه نشریه "صوت العروبة" در آمریکا درباره الفرقان الحق می گوید: "در این کتاب الصفی به معنای برگزیده و یک شخصیت فرضی برای ردگم کردن است و همچنین برای قداست دادن به کتاب. المهدی نیز همان انیس شاروش است."همچنین او در مورد مقدمه کتاب به تمسخر می گوید: "به الصفی وحی شده و المهدی ترجمه کرده است."
ولید ریاح در مورد دیدارش با یک فرد مشکوک می نویسد:
" روزی یک آمریکایی که با لهجه تگزاسی صحبت می کرد، تماس گرفت و پس از معرفی خود به عنوان «کشیش یاهو» خواستار ملاقات فوری با من شد.
گفتم : عالیجناب کشیش! چگونه شما کشیش هستید و اسمتان یاهو است – یاهو مثل یهوه نامی یهودی است – اگر خود را جورج، دیوید یا سام معرفی می کردید، باورکردنی تر بود که کشیش باشید.
گفت : برایت هدیه ای ارزشمند دارم.
پس از قبول درخواست ملاقات، او آمد و چیزی در لای زرورق بسته بندی شده در کیفش بیرون آورد و گفت : این زندگی جدیدی است که من به شما پیشکش کرده ام. آنگاه بسته را گشود و کتابی به دستم داد با عنوان الفرقان الحق. بعد از سجایای آن کتاب و زندگی مرفهی که در انتظار من است سخن گفت. آنقدر که خسته شدم و پرسیدم : چقدر؟
با خنده گفت: حداکثر یک
گفتم : نه دو.
گفت :قبول است.
بعد پرسیدم : اصلا منظور از یک و دو چیست؟
گفت: میلیون دلار.
گفتم: برای چه کاری و با چه مقصودی؟
از جمله اعتقادات مذهبی مسیحیان جهان، اعتقاد به اصل تثلیث یا سه خدایی بودن است. این باور و اعتقاد جمعی، از اصول آیین "راما" یا "آم" (خدای هندوان) در نظر گرفته شده و از کهنترین اعتقادات مذهبی است که در بطن هندوان جریان دارد. حال این اصل توسط مسیحیان تقلید شده و درباره آن در کتب مقدس خود همچون انجیل، کتب مقدس یوحنا و یوییل و زکریا و ... ( وحتی در تورات و تلمود یهودیان) سخن رانده اند.
براساس تحقیقات اینجانبان نتیجه گیری می شود که آیین مسیحیت کنونی با آیینی که عیسی پسر مریم(ع) برای مردمانش فرود آورد بطور وحشتناکی در تضاد است و حتی کوچکترین احکام این دین الهی نیز بطور کامل تحریف شده است.
این است تحریف ادیان الهی و تغییر آنها در جهت پیشبرد اهداف شیطانی . مراقب دینتان باشید. نکند آن را از چنگتان درآورند...
تصاویر زیر و همچنین تصاویر درج شده در ادامه مطلب همگی شان گویای این حقیقتند که نیازهای مادی (و هرچند معنوی) ما در انحصار شماری از صهیونیستها و شیطان پرستانی است که دارند ما را بسوی پوچی در خود و وابستگی بی حدومرز به دیگران به پیش می رانند. اینان همان صنایع تولیدی و مراکز خدماتی هستند که با ارائه محصولات و خدمات رنگارنگ و فریبنده خود، ما را در دام دنیای پیرامونمان اسیر کرده اند و از پرواز فکر بسوی معنویات منع. اینان همان مراکزی هستند که ما گونه های مختلف نیازهایمان را توسط آنان رفع نموده و از این که مشتری شان هستیم، بر خود می بالیم. با دقت ببینید و فریب بزرگ آنها را درک کنید...
تصاویر فوق را مطمئنا به خوبی می شناسید. شخصیت سمت راست با نام "متین دوحنجره" و شخصیت سمت چپ با نام "حسین تهی" به خوبی در ذهنتان جای دارد. شاید خیلی از جوانان ما این دو چهره را الگوی خود در زندگی قرار داده و از هواداران پروپاقرص آنها باشند ولی قابل توجه است بدانند (شما نیز بدانید) که این افراد سر و سری با جامعه ایلومناتی و شیطان پرستان دارند و از این حیث می توان آنها را یکی از خادمان صهیونیست دانست.
ممکن است برخی عزیزان این گمان را داشته باشند که ما در این پست از روی غرض ورزی حرف می زنیم اما اگر همین عزیزان زحمت تحقیق را بر خود تحمیل کنند، بالاخره به همین نتیجه خواهند رسید. حال دیگر پژوهش با شماست. به دلبستگی های خود در زندگی توجه کنید. ببینید چه کسی الگوی شما در حیات است. آیا شما نیز...؟
امروز می خواهیم شما را با جنایتی دیگر از سری جنایات خداگریزانه شیطان پرستان آشنا کنیم. "الفرقان الحق" نام کتابی است که شخصی به نام انیس شاروش (به نقل از پایگاه اینترنتی آمازون) با نام مستعار "الصفی" نوشته و به چند زبان ترجمه کرده است. بهتر است ابتدا به مقدمه این کتاب سری بزنیم.
{{ به امت عربی به طور خاص و به جهان اسلام به طور عام...سلام به شما و رحمت خدای قادر بر همه چیز...اشتیاق به ایمان خالص، صلح درونی، آزادی روح و حیات جاودان در ژرفای نفس بشری قرار دارد. ما با تکیه به خدای تنهای یگانه امید داریم که خوانندگان و شنوندگان، راه رسیدن به آن اشتیاق را از طریق الفرقان الحق بیابند.
خالق بشریت این برکت آسمانی را در اختیار هر انسانی که نیازمند نور است، بدون تفاوت در نژاد، رنگ پوست، جنس، زبان، اصل، قومیت و دین او قرار می دهد. خداوند برای هر نفسی که در این کوکب است، بسیار اهمیت قائل است.
هیئت نظارت بر تدوین،ترجمه و نشر:"الصفی" و "المهدی"}}
در صفحه بعد از مقدمه به فهرستی از 77 سوره برخوردیم که نام برخی از آنها عینا نام سوره های قرآن بود و بقیه نیز نامهایی من درآوردی و بی اساس بودند.( ما در حضور خداوند بزرگ شرمساریم که مجبور به استفاده از الفاظی چون "سوره" و "آیه" در رابطه با این کتاب شیطانی می شویم. کاربرد این الفاظ فقط من باب انتقال بهتر کلام و فهم بهتر آن است. شما خوانندگان عزیز نیز ما را معذور بدارید.)
فهرست سوره ها:
الفاتحه – المحبة – النور – السلام – الایمان – الحق – التوحید – المسیح – الصلیب – الروح – الفرقان الحق – الثالوث – الموعظة – الحواریین – الاعجاز – القدر – المارقین – المومنین – التوبة – الصلاح – الطهر – الغرانیق – العطاء – النساء – الزواج – الطلاق – الزنا – المائدة – المعجزات – المنافقین – القتل – الجزیة – الافک – الضالین – الاخاء – الصیام – الکنز – الانبیاء – الرعاء – الانجیل – المشرکین – الحکم – الوعید – الکبائر – الاضحی – الاساطیر – الجنة – المحرضین – البهتان – الیسر – الفقراء – الوحی – المهتدین – الطوبی – الاولیاء – الاقراء – الکافرین – الخاتم – الاصرار – التنزیل – التحریف – العاملین – الآلاء – المحاجة – المیزان – القبس – الاسماء – الشهید.
حال با هم آیاتی از این کتاب را می خوانیم:
آیه ای از سوره السلام :
- یا ایها الناس لقد کنتم امواتا فاحییناکم بکلمة الانجیل الحق ثم نحییکم بنور الفرقان الحق
ای مردم شما مرده بودید و ما با کلمه انجیل حق شما را حیات بخشیدیم و اکنون نیز شما را با نور الفرقان الحق زنده می گردانیم.
آیه ای از سوره الصلیب :
اگر در تصویر دقت کنید، خواهید دید که این ادعا جز ادعایی پوچ و توخالی چیزی نمی تواند باشد. درهرحال ما اطلاعی از قصد و نیت این افراد از درج چنین خبری در پایگاههای خود نداریم اما این نکته بسیار واضح است که اینگونه اشخاص فقط قصد دامن زدن به حواشی و خراب کردن چهره محبوب هنرمندان کشور در اذهان عمومی را دارند. وگرنه در هر کار هنری می توان نشانه هایی شبیه به علائم شیطان پرستی یافت ولی نباید آن را به هر نوع فکری تفسیر کرد. به عنوان مثال می توان کار دیگر آقای مدیری یعنی " طنز کریسمس" را نام برد. در صفحه ای از این برنامه خانم الیکا عبدالرزاقی از "مدانا" ، خواننده محبوب آمریکایی و اجراکننده برنامه های دنیافریبانه صهیونیستها، سخن می گوید. درعین حال که حقیقتا هیچگونه قصدی از بیان این سخن وجود نداشته و نوعی حسن اشاره را برای برنامه به وجود آورده است. به هرحال اگر بحث آتوگرفتن از برنامه ها و کارهای دیگران در میان باشد، می توان همه مردم را به نوعی مرتبط با این شبکه شیطانی دانست. پس باید این سوءظنهای بیجا را کنار گذاشت و حقایق را جایگزین حواشی دروغین، جعلی و منحرف کننده نمود.
تصویر فوق چهره شخصی را نشان می دهد که به صورت جامع و کامل در انحصار اسرائیلیها صهیونیستها می باشد. این فرد خواننده ای (اتفاقا) محبوب و عامه پسند در نزد هواداران بوده و تمامی کارهای خود را نیز تحت پوشش و حمایت همه جانبه شیطان پرستان با محتوایی پیش برنده برای اهداف شیطانی آنان ارائه می دهد.همچنین این شخص را به اعتقاد بسیاری، رهبر ایلومناتی دانسته اند. پس مواظب باشید. به موسیقیهایی که گوش فرامی دهید دقت کنید. شاید...
بهتر است ابتدا این سوال را از خودمان بپرسیم که مشکل آمریکا ، اسرائیل و هم پیمانان غربیشان
با ایران چیست؟ اصلا چرا بین این همه کشور، آنها توجه خاصشان را بر ما مبذول داشته اند؟
خودتان را گول نزنید. دیگر از حریم خصوصی به معنای واقعی در دنیا خبری نیست. به لطف پیشرفتهای صورت گرفته در زمینه فن آوری، هم اکنون تعدادی تشکیلات خصوصی وجود دارند که تک تک حرکات شما را ردگیری و ثبت می کنند. از جمله سازمان "دایره تحقیقات فدرال" در ایالات متحده آمریکا. این اداره یک پایگاه اطلاعاتی را در اختدار دارد که بالغ بر 90.000.000 اثر انگشت را در خود نگهداری می کند که دیگر ادارات مجری قانون نیز می توانند به آن دسترسی پیدا کنند. این سازمان دارای یک پایگاه اطلاعاتی بزرگ "دی ان ای" به عنوان بارزترین مشخص کننده هویت شخصی نیز هست. حال بطور خلاصه چند گروه از سازمانهایی را نام می بریم که به ترتیب اطلاعات تعداد بیشتری از مردم را ردگیری می کنند:
1-ادارات نرخ گذاری اعتبار
این سه دایره اعطای اعتبارات - اکوئیفکس، اکسپرین و ترانس یونیون – که هریک از آنها بیشتر از 200.000.000 میلیون پرونده دارند، نه تنها از تاریخچه اعتباری شما باخبرند بلکه اطلاعاتی درباره پیش بینی آینده اعتباری شما را نیز در اختیار دارند.
در این پست خواهیم دید که انجمن ایلومناتی ها چگونه با فراگیر کردن استفاده از نمایشگرها بوسیله تبلیغات قدرتمند خود و تحمیل پیشرفت تکنولوژی بر عرصه دنیا، نوعی توهم خاص را در جوامع بشری تزریق می کنند که به موجب آن هر واقعیت اصیلی انکار شده و آنهایی که از نمایشگرها دریافت می گردند- چه درست و چه اشتباه، چه خیرخواهانه و چه فریب دهنده – به عنوان حقیقت و واقعیت محض در نظر گرفته می شود.
با وجود نمایشگرهای ریز و درشت و گوناگونی که در قالب رایانه ها، تلفنهای همراه، آی پدها، آیفونها، بلک بریها، صندوقهای پرداخت و دریافت و غیره که تمام فضای زندگی انسان امروز را به اشغال خود درآورده اند و واقعیت را از رهگذر خود به کاربرانشان می نمایند، تعجبی ندارد که به ویژه برای نسلهای جوان تر، واقعیت مجازی جای واقعیت ملموس را گرفته باشد. برنامه رایانه ای شما نمی تواند دربرگیرنده چیزهای غیربرنامه ریزی شده باشد، با اینکه عموما این امور غیربرنامه ریزی شده هستند که در طول تعاملات انسانها با یکدیگر و با جهان رخ می دهد. این حقیقت "جیمز بالدوین" که "هر تماس انسانی می تواند شما را تغییر دهد" در رایانه برایتان قابل دسترسی نیست. جایگزینی این دو واقعیت- اصولا اگر بتوان واقعیت مجازی را واقعیت دانست- به شکل یک نابهنجاری روانی عمده درآمده است که با گذشت هر روز سیطره خود را بیشتر بر زندگی انسان امروزی می گستراند.
نظم نوین جهانی
پس از آنکه پایه های شیطان پرستی و سیستم ایلومناتی در عرصه دنیا محکم شد، طبقه ممتاز به فکر فریب مردم و جذب آنها ب وی سیستم خود افتاد و بنابراین تصمیم نیز شعار"نظم نوین دنیوی" را سرلوحه دعوت شیطان پرستان قرار داد. درکل حاکمیت شیطان پرستان و آغاز این بازی خطرناک در کشور انگلستان کلید خورد. انگلیس با ایجاد و سازماندهی شبکه گسترده و پهناور "ایلومناتی"سعی در به تسخیر گرفتن کل هستی را داشت ولی پروژه پرهزینه اش با شکست روبرو شد. این روند حدود 900 تا1000 سال ادامه داشت.یعنی اینکه حدود1000 سال کشور انگلستان بر همه مسلط بود.حدود1000 سال واحد پول دنیا یورو بود.حدود 1000 سال فقط فراماسونهای انگلیسی به ما می گفتند که چه چیزی بخوریم و چه چیزی بپوشیم.این شبکه عظیم و این تاسیسات گسترده تنها ممکن بود به وسیله خانواده سلطنتی بریتانیا اداره شود و هیچکس دیگری این عمل را نمی توانست. به همین دلیل نیز پس از تضعیف قدرت بریتانیا و روی کار آمدن جمهوری خواهان، خانواده سلطنتی از هم پاشیده شد.این خبر به معنی آغار کار برای دولت آمریکا بود و این وقایع نیز مقارن با تواریخ دهه 1960 بودند. از آن پس دولت آمریکا سعی بر حفظ این امانت گرانبها داشت و به همین خاطر نیز جنگهاو درگیریهای خود را آغاز نمود.