"الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین"

سوره یس آیه ۶۰

چرا شیطان پرستی؟

در این پست ابتدا تفاوت فرق معاصر را با فرق سنتی مورد بحث قرار داده و سپس دلایل گرایش بسیاری از انسانها خصوصا جوانان را به اینگونه فرق نوظهور بازگو می کنیم. روند موضوع در نهایت نیز به مساله شیطان پرستی و دلایل گسترش و نشر این فرقه تاریک در دنیا و از آن مهمتر در ایران می انجامد. این مطالب مقدمه ای است برای احاطه هرچه بیشتر داشتن بر روی حوادث درحال وقوع در اطرافتان... کمی بیشتر آن را ببینید.

جنبشهای نوپدید دینی هرکدام در ادبیات علوم اجتماعی تعریف خاصی دارند.گروه هایی که پس از جنگ جهانی دوم ،خصوصا در دهه هفتاد و بعد از آن ،در غرب و به ویژه امریکا ظهور یافته و آگاهانه یا به غفلت، متصدی ارائه پاسخ به برخی پرسشهای غایی شده اند که ادیان اصلی پیشتر بدان ها می پرداختند: آیا خدایی وجود دارد؟ خدا را باید کجا و چگونه یافت؟ و ...

همه ادیان در زمان خود ، نوظهور تلقی می شدند: آنیمیسم، یهود، مسیحیت، زرتشت، اسلام، متودیسم و ... اما خصوصیت ویژه ای که در جنبش های معاصر وجود دارد و آنها را از ادیان سنتی جدا می کند، تکثر ، تنوع و التقاط گرایی شدیدی است که در میان آنها یافت می شود.

بسیاری از تحلیل گران، علت پیوستن مردم بخصوص جوانانی از قشر متوسط و تحصیل کرده را شستشوی مغزی می دانند. بمباران محبت از سوی فرق (همچون وعده شغل، مسکن، تسکین آلام روحی، بهبود امراض مزمن یا بدون علاج جسمی، قرار گرفتن در محیط صمیمی، بودن در کنار لذات جنسی و ... ) توجیهی است که این تحلیل گران اجتماعی ارائه می دهند. ولی اگر از این تحلیل با مزایا و کاستی هایش صرف نظر کنیم، شاید بتوان علل اجتماعی زیر را برای پدیده گرایش به فرق جدید برشمرد :

1- از چیزی فرار می کنند. مثلا از خانواده ای با محبت اما بیش از اندازه انحصارگرا، دوستی بد یا زندگی بدون رضایت.

2- معتقدند دینهای سنتی، گرفته و خسته کننده، ریاکارانه، بی حس و بی عاطفه هستند. درحالیکه ادیان جدید، جمع های کوچکتر، صمیمی تر، هیجان انگیزتر و جذاب تر ایجاد می کنند.

ادامه نوشته

تا چه حد نمادگرایی...؟

این تصویری از نماد مردمی آمریکا یعنی عموسام است...

این هم تصویری مربوط به مجسمه جورج واشنگتن که یکی از نمادهای آمریکاست...

مقایسه کنید و نتیجه بگیرید...

آری آنها هیچ چیزی را از قلم نینداخته اند.با برنامه ریزی دقیق پیش می روند و ما مدتهاست که خوابیم...

چگونه صهیونیست دنیا را گرفت؟

مطمئنا اکنون همه به یقین،این واقعیت را پذیرفته اندکه دنیا در دستان یهودیت و صهیونیست است.و دیگر عواملی که روی کارند وما آنها را همه کاره می پنداریم،جز مهره هایی تابع یهودیت،چیزی نیستند.ما قصد فرافکنی یا دامن زدن به حواشی سیاسی و یا حتی بزرگنمایی نداریم.این عین واقعیت است.حال می خواهید بپذیرید و یا آن را انکار کنید.ما برای ادعاهای خود دلایل بسیاری داریم و بنابر منطق این براهین است که دست به نظریه پردازی برده ایم.برای آنانکه درمیان شک و یقین گرفتار آمده اند:

سیستم جامعه فراماسونری و شیطان پرستی،بسیار بر پایه نماد و نمادگرایی استوار است و تمامی سعی خود را بر آن نهاده که توسط همین نمادگرایی،سلطه اش را بر دنیا و رویدادهای اتفاق افتاده در آن نشان دهد.حال چرا نمادگرایی را برگزیده اند؟زیرا اندیشه و متد خود را از مصر باستان گرفته اند.از آنجا که مصریان باستان بسیار بر امر نمادها تاکید می کردند و اصلا به جای نوشتن،نقاشی می نمودند،این جامعه و مکتب نیز روش نمادگرایی را از آنان به عاریه گرفته و جالب توجه است بدانید که بسیار هم برایشان مثمر ثمر واقع شده است.

از جمله اعدادی که برای فراماسونری ها مقدس است و نیز از نمادهای انان بشمار می رود،اعداد9،11،13،33 و مضارب 11 می باشد.بنابراین تمام تلاش صهیونیست بر آن نهاده شده که این اعداد را بگونه ای به حوادث رخ داده شده و درحال رخ دادن در دنیا اطلاق کنند.می دانید چرا؟تا به همه نشان دهند که این حوادث با برنامه ریزی مستقیم آنان بوده و جامعه فراماسونری در وقوع این اتفاقات نقش داشته است.اجازه دهید چند مثال برایتان ارائه دهیم.بنظر شما صدام حسین چند سال حکومت کرد؟حتما می گویید 33 سال.آری این حرف را صهیونیستها و جامعه شیطان پرستان زده اند تا تحت فرمان بودن صدام حسین به خود را به جهانیان اثبات کنند.درحالیکه صدام حسین حدود 26 سال حکومت کرد. حال بگذارید مثالی دیگر بزنیم.نبرد لبنان چند سال طول کشید؟ 33 روز؟ نه اینگونه نیست.جنگ لبنان در روز سی و دوم به اتمام رسید و روز سی و سوم نیز شنبه بود که فراماسونری ها در چنین روزی اصلا از خانه بیرون نمی آیند.خب چرا مدت زمان این جنگ 33 روز اعلام شد؟

البته همیشه اینگونه نبوده است.بسیاری از وقایع رخ داده شده در دنیا نیز بوده که با برنامه ریزی از قبل انجام شده جامعه فراماسونری اتفاق افتاده و ادعای آنها در این موارد حقیقت داشته است.کشته شدن جان اف کندی و آبراهام لینکلن در مدار 33 درجه و روی صندلی شماره 13 مجلس،ماجرای بمباران هیروشیما و ناکازاکی،جنایت 11 سپتامبر و خیلی رخدادهای دیگری که مجال تفصیل آنها را در این فضای اندک نداریم،از جمله حوادثی بود که تحت برنامه ریزی و مدیریت مستقیم فراماسونری ها اتفاق افتاد. پس با این تفاسیر به راحتی قابل درک است که چرا یهودیان و فراماسونری های صهیونیست همواره به دنبال آنند که تمامی رویدادهای اتفاق افتاده یا درحال وقوع در دنیا را با تکیه بر نمادگرایی،وارد بر سیاستهای اجرایی خود کنند.

حال بیایید بحث را از زاویه ای دیگر مورد بررسی قرار دهیم.از زاویه جذب لیدرها و رهبرهای احزاب و فرق مختلف.

فرض کنید می خواهید تغییری را در گروهی اعمال کنید و یا می خواهید عقاید و باورهای اعضای آن گروه را سمت و سویی دیگر بخشید.خب چگونه این کار را انجام می دهید؟مطمئنا به سراغ لیدر و رهبر آن گروه رفته و سعی خود را بر آن می نهید تا تفکر آن رهبر را جهت دهید.صهیونیستها نیز بر این امر واقف بوده و همین روش و متد را برگزیدند تا بتوانند سکان کشتی دنیا را در دست گیرند.آنها با زیرنظر داشتن افراد مشهور و محبوب در دنیا در گروهها و فرق مختلف و جذب آن افراد به سمت خود،کم کم تفکر صهیونیست را به اذهان مردم دنیا تزریق کردند و بدین سان نشان دادند که ممتازترین و منتخب ترین افراد در زمینه شغلی،فکری،اعتقادی،اجتماعی،سیاسی و ...،از مهره های فعال خود صهیونیستها هستند.در این بین نیز اگر هریک از این افراد ممتاز،ساز مخالف می نواخت،نابود میشد.از جمله شخصیتهایی که یوغ سلطه فراماسونری ها را بر گردن نینداختند،می توان به جان اف کندی و آبراهام لینکلن(روسای جمهور آمریکا)، اریک کانتونا(بازیکن فوتبال)،محمدعلی کلی(بوکسور)،ملکم ایکس(یهودی مسلمان شده و مبلغ جنجالی دین اسلام) و خیلی های دیگراشاره کرد.جالب توجه است بدانید که خانم بریتنی اسپیرز(بازیگر هالیوود) ابتدا در برابر دعوت فراماسونی ها از خود مقاومت نشان دادند ولی پس از آنکه شاهد تکثیر تصاویر مستهجنی از خود در رسانه ها و بر صفحه میلیاردها کاربر شبکه اینترنت شدند،به قولی کوتاه آمده و خود را عضوی از انجمن فراماسونری معرفی نمودند...

خب به نظر ما دیگر توضیح و تفسیر کافی است.این بود عواملی که به موجب آنها صهیونیست بر کرانه دنیا لنگر انداخت. بنظر شما دیگر چه عواملی یاری رسان این مکتب شیطانی در نیل به اهدافش بوده است...؟

حقایق را بپذیرید.چون همین حقایق شما را نجات خواهند داد.مهدی موعود نیز یکی از همین حقایق است...

بناهای فراماسونری و شیطان پرستی

 

نمادهای فراماسونری و شیطان پرستی

ادامه نوشته

چرا وابستگی به اسرائیل ؛ چرا اسلام نه ؟

تابحال از خود پرسیده ایدکه چرا یهودیان و مسیحیان جهان تا این حد به کشور اسرائیل وابسته اند؟ و چرا دست به هرکاری می زنند تا بتوانند رضایت این کشور غاصب را کسب کنند؟ خب این سوالی بود که ذهن ما را نیز به خود مشغول کرده بود ولی توانستیم تا حدودی به جواب آن دست یابیم. بگذارید اینگونه شروع کنیم:

پس از آنکه آیین مسیحیت بطور کامل به انحراف کشیده شد و وضع به حالتی درآمد که دیگر کسی نمی توانست درست را از نادرست تشخیص دهد و پس از آنکه مردم از بی دینی و بی ایمانی به ستوه آمده و در جستجوی آیینی پاسخگوی نیازهایشان بودند، دولت نوپای اسرائیل شکل گرفت و شروع کرد به تبلیغات ضداسلام و ضد مسیحیت. این دولت یا درواقع همان انجمن فراماسونرها و شیطان پرستان با تخریب اعتقادات و باورهای دیگر ادیان، به سخره گرفتن آداب و مرسومات رایج در ادیان پویای جهان و همچنین تحریف تاریخچه اسلام و مسیحیت سعی در سست کردن پایه های اعتقادی- مذهبی پیروان سایر ادیان را داشتند.

آنها یهودیت را دین برتر خداوند و یهودیان را نیز نژاد برتر درمیان مخلوقات معرفی می کردند و بگونه ای این کار را انجام می دادند که بطور ناخودآگاه، هر فردی بدین نتیجه می رسید که غیریهودیان، انسان نیستند و تمام عالم در دستان یهود است. اینها یهودیانند که سرنوشت انسانها را مشخص می کنند و هرکس که به دنبال منجی و رهاننده خود در این دنیاست، بسوی یهودیان بشتابد و اعتقادات آنان را بپذیرد.

بدین ترتیب افراد زیادی که از دین تحریف شده خود خسته شده بودند و به دنبال منجی آخرالزمان می گشتند، رو به سوی یهودیان و اسرائیلیان کردند و از آنها یاری جستند. یهودیان نیز با آغوش باز پذیرای آنها شدند و در مغزشان، اعتقادات، باورها و آداب و افکار خود را تزریق نمودند.

آری اینگونه شد که اسرائیل حامیان فراوانی در دنیا پیدا کرد و دول بسیاری بدین کشور وابسته شدند.

حال به دقت به اطراف خود بنگر. فراماسونرها اسلام را نشانه گرفته اند. آنها دیگر کاری با مسیحیت و دیگر ادیان ندارند. درواقع از مسیحیت دیگر چیزی باقی نمانده که بخواهند تحریفش کنند. حال، اسلام در کانون توجه است. آنها می خواهند با تخریب شخصیت منجی حقیقی یا مهدی موعود، اسلام را به انحراف بکشانند. در تصاویر زیر نتیجه اعمال آنها مبنی بر تخریب چهره اسلام در دنیا را مشاهده می کنید.(برای دیدن تصاویر بیشتر می توانید به قسمت ادامه مطلب بروید)

البته آنها غافلند از اینکه رهاننده واقعی در قلب ماست نه در ذهن ما. آنها راهی برای دستبرد به قلبمان را ندارند. پس مواظب اسلام باش. اجازه نده دین برتر خداوند را از تو بگیرند. این خواسته مهدی(عج) از توست...
ادامه نوشته

ایرانیان برای رواج شیطان پرستی چه کردند؟

آیا تا بحال با خود فکر کرده اید که ممکن است یکی از مروجان آیین منحوس شیطان پرستی بوده باشید؟ آیا اصلا به نحوه زندگی و امرارمعاش خود دقت کرده اید؟ به نظر شما روش زندگی کنونی ما از چه فرقه و متدی نشئت گرفته است؟ خوراک ما، پوشاک ما، مسافرتهای ما، علایق ما، الگوهای ما، منازل ما، ارتباطات ما و ... چه پیام هایی را دربردارند؟ ما را به خدا نزدیک می کنند یا به شیطان؟ به نظر شما معنی روابط نامشروع کنونی در جامعه و عدم توانایی در کنترل آن چیست؟ زندگی و اوقات فراغت اکثر جوانان این سرزمین در چه مسیری جربان دارد؟ چرا باید اوقات فراغت جوانان ما در اماکنی همچون گیم نت ها و کافی نت ها و کلوبهای بازی و غیربازی گذرانده شود؟

راستی چرا ما کتاب قرآن را فقط برای خاک خوردن در گوشه منزل می خریم؟ اصلا ارنباطات اجتماعی ما چگونه است؟ چرا باید خلق و خوی بیگانگان در جامعه ما وارد شود؟ آیا تا بحال کودکان امروزی را با کودکان 20 سال پیش مقایسه کرده اید؟ چه تفاوتهایی با هم دارند؟

آیا تا بحال جزئیات کودتای مخملی، انقلاب نرم و ... را موشکافی کرده اید؟ چه کسانی در پشت آن وقایع دست داشتند؟ به نظر شما قربانیان آن اتفاقات چه کسانی بودند؟ ما یا آنها؟

روزانه با چند نشانه از صهیونیستها و شیطان پرستان روبرو می شوید؟ اصلا با آنها آشنا هستید یا نه؟ تا بحال به لباستان و طراحی های روی آن توجه کرده اید؟ هدف از پوشیدن آنها را در کجا یا در چه چیزی جستجو می کنید؟ تلویزیون، برنامه های ماهواره ای و فیلمهای مختلف ریخته شده در بازار، جامعه ما را بسوی کدامین هدف سوق می دهند؟ آیا می دانستید تلویزیون و رسانه در منزل شما، چیزی مثل دنیای زودگذر است که بدان دل می بندیم و فریبش را می خوریم؟ راستی کدامیک از رفتارهای داخل در برنامه های رسانه را تقلید می کنید؟ خشونت یا مهر را؟ نفرت یا دوستی را؟ آشوب یا آرامش را؟

به نظر شما امروزه از اینترنت با چه تفکری استفاده می کنیم؟ مطالب آموزنده آن را می خوانیم یا تصاویر مستهجن فراوان در آن را نظاره می نماییم؟ آیا می دانستید که اینترنت را به عنوان یک لانه جاسوسی در خانه نگاه می داریم؟ آیا...؟

سوء تفاهم نشود. ما قصد توهین به کسی یا چیزی را نداریم. همچنین قصد محکوم کردن را نیز در سر نمی پرورانیم. بسیاری از هموطنان ما اکنون با مبارزه خود با فرق گوناگون صهیونیستی و شیطان پرستی، مانع از نفوذ تفکرات غربی در خود، اطرافیان خود و تا حد امکان در جامعه خود می شوند. اما افسوس که تعداد این مبارزان و حامیان مهدویت بسیار کم اند و با یک گل هیچگاه بهار نخواهد شد. در هر حال امیدواریم گفته های ما را با دید بد برداشت نکنید. ما فقط روزگار جامعه خود را بر روی صفحه آوردیم. قضاوت دیگر با خودتان است. بیایید با هم مصونیت جامعه خود را از خطر دجال تضمین کنیم.

Lady Gaga

با نشانه های شیطان پرستی لیدی گاگا، خواننده صهیونیست در آهنگهای او آشنا شوید:

 

ادامه نوشته

Anis Shorrosh

انیس شاروش در فلسطین به دنیا آمد و تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش و همچنین لبنان به پایان رساند. پدر انیس توسط ارتش یهود کشته شد. انیس پس از پایان تحصیلاتش تبلیغ برای مسیحیت را در پیش گرفت و برای این کار نیز به 76 کشور سفر کرد. او در دهه 80 کتابی منتشر کرد و در آن اسلام را دارای ایده های نادرست و روح خشونت دانست. همچنین تا به حال ده کتاب تالیف کرده که عمدتا در مورد اسلام و خطرات آن بوده است. دهمین کتاب در آگوست 2004 به اسم "اسلام، خطر یا چالش" منتشر شد.

او در کنفرانسی که دو روز بعد از حادثه 11 سپتامبر در دانشگاه هوستون برگزار کرد، گفت که محمد(ص) – معاذالله – با شیطان در ارتباط بوده و همین است که مسلمانان کشتار را دوست دارند. او در همین سخنرانی به دولت آمریکا پیشنهاد کرد که به منظور جلوگیری از نفوذ تروریسم، همه مسلمانان را از آمریکا اخراج کند. این سخنرانی شاروش آنقدر گستاخانه بود که رئیس دانشگاه هوستون مجبور شد پس از پایان کنفرانس به خاطر آن از حضار پوزش بطلبد.

آری عزیزان این داستانی است که شیطان پرستان برای شما ساخته و ذهنتان را به آن پرداخته اند. شخصیت فوق همان فردی است که کتاب الفرقان الحق (در مورد این کتاب در پستهای پیشین صحبت شد)، آن آیات شیطانی را نوشت و چه بسا به وسیله آن، افکار و اعتقادات بسیاری را در جبهه مخالف اسلام آراست. این گونه افراد همان مهره های خاص فراماسونرهایند که به کمکشان نقشه های خود را عملی می کنند. بهتر است شما نیز آنها را بشناسید تا بتوانید بر عمق ماجرا پی ببرید. بیداری حق شماست. پی بردن بر حقیقت حق شماست. اینها را از دست ندهید.

کتب اعتقادی فراماسونری ها

در این مطلب شما با تعدادی کتاب و بخشی از نوشته های آنها آشنا می شوید. کتبی که در زیر نام برده شده اند، از جمله کتابهایی هستند که جامعه فرماسونری و ایلومناتی اعتقاد و وابستگی بسیاری به آنها دارند و حتی در مباحثات دینی و مذهبی خود به آنها متوسل می شوند و از آنها یاری می جویند.(حال دیگر این کتابها را از کجا آورده اند و نگارنده آنها کیست موضوعی است که فقط خدا داند و بس). در زیر قضیه هارمجدون(آرماگدون) را از دید کتب اعتقادی ماسونی ها بررسی می کنیم

ادامه نوشته

حقیقت 11 سپتامبر

آیا شما نیز از آن جمله افرادی هستید که اعتقاد دارند رخداد ۱۱ سپتامبر تنها یک اتفاق بوده و هیچ گروه یا سیستمی در وقوع آن نقشی نداشته است؟ آیا شما نیز با دیدن نشانه های جنایت، آنها را پشت گوش می اندازید و بی اهمیت می انگارید؟

۱۱ سپتامبر برخلاف عقیده بسیاری از مردم یک رونمایی انسانی یا یک کشتار بی رحمانه همراه با غفلت دولتمردان نبود بلکه مراسم پرستش و یادبود خدای صهیونیستها و شیطان پرستان بود. آری پرستش شیطان. این مراسم که در تمامی رسانه ها با عناوین متفاوت (به غیر از عنوان اصلی و هدف شیطانی آن) و شرح داستانهای متفاوت تر نمایش داده شد، دربردارنده میزان وفاداری خادمان شیطان به اوست. در زیر تصاویری از این جنایت بزرگ را می بینید.

تصویر فوق، مجسمه "کره" را نشان میدهد. این مجسمه در فضایی بین برجهای دوقلو جای دارد و نشانه "خدای بز شاخدار" است. آیا حال می توانید بفهمید که واقعه ۱۱ سپتامبر چه هدفی را دنبال می کرده و آیا شیطان پرستان در این جنایت نقش داشته اند یا خیر...؟

بیشتر دقت کنید. هرچیزی را هیچ تصور نکنید. شاید همان هیچ سرنوشتتان را تغییر دهد...

11 سپتامبر هنوز هم حرف برای گفتن دارد...

این هم برای کسانی که دلیل می خواهند. برای کسانی که هنوز هم گمان می کنند حادثه ۱۱ سپتامبر یک اتفاق ساده بود و هیچ دستی پشت آن واقعه دخالت نداشت. ۵ کاراکتر زیر شماره دو هواپیمای برخورد کننده به برجهای دوقلو بودند. حال این کاراکترها را با فونت "وینگ دینگز" در برنامه "ورد" بازنویسی کنید و نتیجه را ببینید...

                           

آیا باز هم دلیل می خواهید؟ آنها برای تک تک کارهای خود برنامه ای جداگانه دارند. این ماییم که به نتایج کارهایشان در زندگی خود توجه نمی کنیم و می پنداریم که حادثه ای اتفاقی بوده است. به اطراف خود بیشتر دقت کنید. مطمئنا متوجه خواهید شد...

هار مجدون (آرماگدون)

آیا درمورد تفکرات یهودیان و مسیحیان صهیونیست چیزی می دانید؟ درمورد "هارِ مجِدون" تا به حال چیزی شنیده اید؟ اگر می خواهید بیشتر بدانید، جملات زیر راهنمای شمایند.

- هال لیندسی صاحب کتابهای "زمین، سیاره بزرگ مرحوم" و "جهان نوینی در کار فرارسیدن است" اعلام می دارد که خداوند از پیش مقرر ساخته است که ما به یک جنگ «هار مجدون» هسته ای دست بزنیم. همچنین می گوید ما باید هفت مرحله یا هفت مشیت الهی را از سر بگذرانیم که یکی از آنها نبرد هراس انگیز هارمجدون (آرماگدون) است که در آن همه گونه سلاحهای بس ویرانگر هسته ای به کار برده خواهد شد. از آنجا که این هفت مرحله، هفت مشیت الهی نامیده می شود، خود این نظام اعتقادی، مشیت الهی گرایی و پیروان آن نظام، هواخواهان مشیت الهی نامیده می گردد.

- برنامه های تلویزیونی آمریکایی کشیشان پروتستان می کوشند مردم را متقاعد کنند که لازم نیست در راه صلح بکوشند. بلکه به جای آن، باید جنگ را بخواهند زیرا که خواست خداست.

- از 4000 کشیش بنیادگرای پروستان تقریبا 3000 نفرشان از هواخواهان مشیت الهی هستند که اعتقاد دارند تنها یک کشتار همگانی هسته ای می تواند مسیح را به زمین بازگرداند.

- اتحاد دولت اسرائیل با مسیحیان جنگجوی دست راستی آمریکایی برابر با هارمجدون هسته ای است.

- مدرسه هایی مثل "موسسه انجیلی مودی شیکاگو" و "کالج انجیلی فیلادلفیا" و "موسسه انجیلی لوس آنجلس" و درحدود 200 موسسه دیگر دانشجویان را به سراشیبی تند مشیت الهی گرایی و پرستش اسرائیل می راند.

- نظام اعتقادی کسانی که خداشناسی هارمجدون را تبلیغ می کنند، روی سرزمین انجیلی صهیون و دولت صهیونیستی اسرائیل متمرکز است که این دو را برابر هم و یکی می گیرند. اینان چون اعتقاد دارند اسرائیل باید مقر فرود آمدن دومین ظهور مسیح باشد، سعی دارند پرستش سرزمین اسرائیل را به یک آیین مذهبی بدل سازند.

آری به اعتقاد یهودیان و مسیحیان صهیونیست، جنگی بزرگ در راه است. شما چه می گویید؟ آیا هارمجدونی در پیش داریم...؟

 

دجال یعنی چه؟ (فرازی از ملک سلیمان)

به راستی دجال کیست و چیست؟ این کلمه تا به حال بسیار بر گوشمان خورده است و بسیار نیز پیش آمده که بدون توجه به آن از کنارش گذشته ایم. به عبارت دیگر این کلمه بسیار برای ما آشناست در عین حال که نسبت به آن غریبه ایم کاملیم. حالا به جملات زیر توجه کنید.

« کلاید می گوید: خوب روشن است. این رهبران هدفهای ژئوپلیتیک دارند و ارواح شیطانی آنان را به پیش می رانند.

پرسیدم: ارواح شیطانی؟

- در این  مورد، اینها همان ارواح شیطانی فرشتگان به خاک افتاده ای هستند که از شیطان در عصیانش در برابر خداوند پشتیبانی کردند. پس از اینکه این ارواح شیطانی بر ذهن رهبران جهان مسلط شدند، این رهبران و ارتشهای جهان نادانسته، به پیادگان آنها تبدیل می شوند.

به نظرم همه چیز دارد به خوبی جفت و جور می شود. برای اینکه مطمئن شوم همه چیز را به درستی فهمیده ام، گفتم: آیا این دجال است که این ارواح شیطانی را در ذهن رهبران جهان جای می دهد؟ و کلاید تصدیق کرد.»

این جملات از کتاب "تدارک جنگ بزرگ" نوشته گریس هال سل انتخاب شده است. نظر شما در موردشان چیست؟

در فیلم سینمایی زیبا و نوآورانه "ملک سلیمان" اینگونه تفکر در بیننده القا می شود که یک بار دیگر راه برای نفوذ ارواح شیطانی توسط دجال در فکر و زندگی بشر باز شده است و نتیجه این عمل نیز ظهوری نو می باشد. ظهوری که پس از وقوع آن، مسخر شدن ارواح شیطانی و پیروزی حق بر باطل را به ارمغان می آورد. افسوس که برخی در این میان فریب دجال را خورده و نابودی را بر حیات ترجیح می دهند.

از سخنان فوق نتیجه می گیریم که دجال صرفا یک شخص و یا یک شی قابل لمس نیست. دجال یک سیستم است. سیستمی که می تواند در هر جایی وجود داشته باشد و شما را کنترل کند. دجال خدمتکارانی دارد و کار این خدمتکاران نیز فریب بشر و کشاندن او به سمت منجلاب نیستی است. پس دجال را دریابید و مراقب نفستان باشید. اگرچه پیروزی نهایی با سلیمان زمان است...

چه کسانی مسیحیت و یهودیت صهیونیستها را تبلیغ می کردند؟

اسامی زیر افرادی هستند که از دهه 1970 به بعد تبلیغات گسترده رواج مسیحیت و یهودیت (موردنظر صهیونیستها و شیطان پرستان) به عنوان دین برتر و یهودیان به عنوان مخلوقات برگزیده خداوند را در دست گرفته و با هر ترفندی سعی در منحرف نمودن اذهان عمومی داشتند:

1- "پت رابرتسون" با برنامه تلویزیونی "باشگاه 700" و با بینندگانی به تعداد 16 میلیون خانوار

2- "جیمی سواگارت" با ایستگاه تلویزیونی "موعظه انجیلی" که 4.5 میلیون خانوار و در روزهای یکشنبه 9.25 میلیون خانوار آن را تماشا می کردند

3- "اورال رابرتس" که برنامه های تلویزیونی او را 5.77 میلیون خانوار نگاه می کردند

4- "جیم باکر" شبکه وحی آمیز "پی تی ال (حمد خدایگان عیسی مسیح)" او را 6 میلیون خانوار نظاره می نمودند

5- "جری فال ول" با برنامه "ساعت بشارت انجیل کهن" 5.6 میلیون خانوار را به پای تلویزیونها می کشاند

6- "کنت کوپلند" با بینندگانی به تعداد هر هفته 4.9 میلیون خانوار

7- "ریچارد دوهان" با برنامه "روز اکتشاف" خود میهمان منازل 4.075 میلیون خانوار بود

چیزی که بسیار قابل تامل است توجه خاص مردم از این برنامه های انسان فریبانه می باشد که باعث جهت دادن به اذهان آنها می گشت.

اشتباه نکنید. این مطالب مربوط به گذشته نیست. مربوط به چهل سال پیش نیست. دقیقا در رابطه با جهان امروز ماست. امروز نیز دارند با برنامه های خود به فکر و تصمیم شما جهت می دهند. آگاه باشید و اطراف خود را بنگرید. این برنامه ها دنیای شما را پر کرده اند...

اسناد بحرالمیت

نیچه : من از این رهگذر به مذهب مسیحیت ارج می نهم. هرچند مذهبی رو به مرگ است.

در دهه 1970 در بیابانهای فلسطین و در مکانی به نام بحرالمیت، طومارهایی با قدمت 2000 سال یافت شد.این طومارها که به اعتقاد باستان شناسان، توسط قومی به نام "اسنیان" نگاشته شده است، حقایق بسیاری را فاش نمودند. حقایقی که بسیاری از عقاید، احکام، درونیات، آداب و رسوم و به طور کلی پایه های مسیحیت را زیر سوال برد. این حقایق شامل مواردی در شرح و بسط انحرافات مسیحیت، تحریف آن و نفوذ تفکرهای شیطان پرستانه و خداگریزانه در متن مسیح و کیش مسیحیت می بود. درنتیجه این اکتشافات، چه بسیار عقاید و تفکراتی که درمورد مسیحیت متزلزل گشت. چه بسیار انسانهایی که وارد وادی پوچی و هیچی گشتند و تا پایان عمر زندپی مایوسانه ای را گذراندند. چه بسیار افرادی که بی هدف شدن زندگی خود را برابر با مرگ دیدند و خودکشی را انتخاب نمودند. و چه بسیار اشخاصی که از آیین مسیحیت دروغین بازگشتند و مسیری حقیقی تر برگزیدند.

پس از کشف اسناد بحرالمیت و وقوع آن افتضاحات برای جامعه مسیحیت، دول بزرگ و صاحب قدرت تصمیم را بر آن نهادند تا با تبلیغات قوی و گسترده خود، افتضاحات به بارآمده را به گونه ای توجیه کنند. درنتیجه شبکه های رادیویی و تلویزیونی بسیاری درجهت پیشرفت آن تبلیغات به خدمت گرفته شد.

"مارکس" متفکر بزرگ، مسیحیت را چون جهانی منحرف شده تبیین می کند و می گوید : مسیحیت مذهبی است که انسان آن را ساخته است و جنبه مقدس الهی ندارد.

شما چه فکر می کنید...؟

عزاداری به سبک 2000

استاد مرحوم عبدالرحمن فرامرزی یکی از نویسندگان روزنامه کیهان در شماره ای از این روزنامه  به تاریخ 26/6/1324 می نویسد:

ما ملت غریبی هستیم. هیچ چیز به دست ما نمی افتد که ما آن را مسخ نکنیم و برای منظوری که عکس منظور آن است به کار نبریم. بدین جهت هر دوایی در این مملکت، درد و هر پادزهری، زهر می شود.

عزاداری نیز یکی از همان چیزهاست که به دست ما رسیده و بطور وحشتناکی هم توسط ما مسخ شده است. متاسفانه چندی است که شکل و محتوای عزاداری ها و یادبودهایمان دچار بدعت و انحرافات خطرناکی شده و دارد به سویی می رود که به یقین با فرهنگ اصل شیعی نه تنها سازگار نیست که حتی منافات هم دارد.

آری مدتی است که این انحراف در کشور شیعه و ام القرای جهان اسلام به شدت رواج یافته است. استفاده از تصاویر خیالی و غیرمستند، اشعار و مداحی ها و الفاظی که جز اهانت به ساحت مقدس معصومان (ع) چیز دیگری ندارد، شیوه های پست مدرن عزاداری و تعزیه گردانی، افراط و تفریط در مقدار و طول زمان عزاداری ها، استفاده نابجا از احساسات و عواطف جوانان و مردم به بهانه گریه کردن و گریاندن و نمایش بعضی از این مناظر موهن در سیمای جمهوری اسلامی و همه و همه جز وهن اسلام و تشیع را در برندارند.

امروز ما به بیراهه می رویم و در واقع این ره که می رویم به ترکستان است. متاسفانه در بسیاری از مجالس عزاداری ما نه تنها وعظ و ارشاد و بیان احکام و حقایق جدید دینی جایی ندارد بلکه شیوه عزاداری هایمان نیز اسباب دین گریزی خودمان و تمسخر بیگانگان را فراهم می آورد. خدا را شکر سیمای جمهوری اسلامی نیز در این راه خیر هیچ چیز کم نگذاشته و صحنه های عزاداری به روش تکنو را روزی ده مرتبه به نمایش درمی آورد.

تا به حال از خود پرسیده اید که 90 درصد جوانان به چه دلیل در مراسم عزاداری و سینه زنی های خیابانی شرکت می کنند؟ آیا این سینه زنی هایی که بیشتر به رقص پا در میادین زورخانه یا به حرکات دسته جمعی و هیجان انگیز قبایل بدوی شباهت دارند، مورد نظر ائمه اطهار هستند؟ آیا هرکس محکم تر پا بر زمین بکوبد یا هرکس زنجیر بزرگتری داشته باشد، شیعه تر و وفادارتر است؟ آیا کسی که با هزاران هن هن و درد کمر، علم به اصطلاح حضرت ابوالفضل را برمی دارد و با کمک 20 نفر دیگر 2 متر جلویش می برد، در درگاه خداوند مقرب تر و به شفاعت انبیاء سزاوارتر است؟ آیا سر و صورت خراش دادن و خون از رخسار و سینه جاری کردن، قمه زدن و بر زنجیرها تیغ بستن و ... امامان ما را خوشحال می کند؟ آیا چهاردست و پا و عوعوکنان به حرم رفتن موجب پایداری تشیع است؟ آیا ائمه ما از شیعه می خواهند که سگشان باشند؟ چرا باید در کمتر از 20 سال چنین تغییراتی عمیقی در شیوه عزاداری ما پدید آید؟ چرا هرچه بیشتر پیش می رویم از تعداد قطرات اشکی که برای سالار شهیدان ریخته می شود، کاسته می گردد؟ به راستی چه کسی یا چه چیزی بانی و مسبب این انحرافات عمیق و ریشه افکن است؟ چه کسی یا چه چیزی جوانان ما را وادار به خندیدن در مجلس عزاداری امام حسین (ع) می کند؟ کمی فکر کنیم. دارند دین و مراسممان را از ما می گیرند. دارند ما را وادار به فراموش کردن وقایع عاشورا می کنند. احساسات ما را دستکاری کرده اند. دیگر برای پیشوایمان اشک نمی ریزیم. بهتر است از خواب غفلت برخیزیم و هوشیاری پیشه کنیم. همین حالا هم خیلی دیر شده...

تلمود یهودیان

در این پست قصد داریم تا شما را با یهودیت واقعی آشنا کنیم. آری با کتاب تلمود که یهودیان به سخنان آن به همان اندازه پایبندند که به سخنان تورات. تحریف در تورات بحث جدیدی نیست که بخواهیم در موردش سخن را طولانی کنیم. همین قدر را بدانید که شیطان پرستان در دهه های اخیر تلاش بسیاری را در جهت تحریف دوباره تورات و صید ماهی از آن آب گل آلود نمودند و در این راه نیز با موفقیت همراه شدند. همانطور که در ادامه می خوانید احکام و دستورات جدید عنوان شده در تورات و تلمود همان دستوراتی است که شیطان پرستان به دنبال تحمیلشان بودند. حال نیز آن دستورات در گردشند و هر لحظه به دست فردی میفتند و باعث تزلزل در عقاید و باورهای مذهبی انسانها می شوند.

تلمود مجموعه قوانین شرعی و عرفی یهود است. این مجموعه، تجزیه و تحلیل ها و برداشتهای شخصی خاخام (روحانی) های یهود است که ربطی به تورات واقعی و شریعت آسمانی انبیای بنی اسرائیل ندارد. آنان در واقع با انگیزه های مادی و دنیوی، سودجویی و پیروی از هوا و هوس خویش، آن را به وجود آورده اند. یهودیان بر ین باورند که در کنار کتاب آسمانی تورات، روایات و احادیث شفاهی وجود دارد که خاخامها نسل به نسل و سینه به سینه به یکدیگر منتقل کرده اند. اما در سال 150 میلادی، خاخام "یوزفوس" به منظور حفظ و صیانت این دستورات شفاهی و فتاوای متشرعین یهود، آن را در مجموعه ای به نام "میشنا" تدوین کرد. بعدها خاخامهای دیگر چیزهایی بدان اضافه و بعضا بر مطالب آن حاشیه هایی یادداشت کردند که تحت عنوان "گماره" شهرت پیدا کرد. پس تلمود از دو بخش میشنا و گماره تشکیل می شود که نزد یهودیان جایگاهی کمتر از تورات ندارد. چه از دید آنان خاخامها نیز معصومند و کلامشان عین وحی است. حال برویم برخی اصول اعتقادی یهودیان را در تلمود بخوانیم:

خداوند در تلمود

تلمود معتقد است که خداوند پس از عذاب یهودیان (که از ذکر دلیل آن عذاب صرف نظر شده است) و تخریب "هیکل" پشیمان شد و گفت وای برمن که خودم با صراحت دستور دادم خانه ام ویران، هیکل سوزانده و فرزندانم تارومار شوند. از دیدگاه تلمود عصمت از ویژگیهای خداوند نیست. زیرا یکبار خداوند بر بنی اسرائیل خشم گرفت پس جنون بر او تسلط یافت و قسم یاد کرد که آنان را از زندگی جاوید محروم سازد. اما پس از آرامش، پشیمان شد و سوگند خود را عمل نکرد. زیرا دانست که بر ضد عدالت رفتار کرده است.

تلمود می گوید همانطور که خداوند مبدا خیر است، مبدا شر نیز هست.

ادامه نوشته

ماتریکس و انسانهای قرص آبی خوار

از شما خواهش می کنیم این پست را تا آخر بخوانید. چون محتوای آن عینا حال و روز جامعه فعلی ما را توصیف می کند. جامعه ای که در توهم فرورفته و یارای برخاستن در خود نمی بیند. همچنین از تمامی شما عزیزان خواهش می کنیم به دقت به آنچه گفته می شود، فکر کنید.

هیچکس مثل آنکه نگاه نمی کند نیست. اگر شما یکی از آنهایی هستید که نگاه می کنید، نگاهی به اطرافتان بیندازید. شما در محاصره هستید. در محاصره میلیونها تن از کسانی که نمی خواهند نگاه کنند. اینها انسانهای قرص آبی خوار هستند. این قرص آبی خواران چه کسانی هستند و چرا آنها نگاه نمی کنند؟

       

شاید "ماتریکس" فقط یک فیلم باشد، اما داستان این فیلم قرابت بسیار نزدیکی با وضعیت فعلی ما دارد. "نئو" قهرمان اول این فیلم در ملاقات با "مورفئوس" در موقعیتی قرار می گیرد که مجبور می شود دست به یک انتخاب بزند. نئو می تواند یک قرص قرمز را بخورد و حقایق مربوط به خویش را مشاهده کند یا یک قرص آبی رنگ را بخورد و به آرامش و بی خبری، به توهم ماتریکس بازگردد. در آنجا او می تواند به زندگی اش ادامه دهد بی آنکه حقیقت، مزاحمتی برای زندگی اش ایجاد کند. حقیقت به تصویر کشیده شده در ماتریکس، نسخه ای افراطی از یک سوسیالیسم نوین است.

در فیلم وقتی که موفئوس می خواهد انتخاب بین خوردن قرص قرمز یا آبی را به نئو پیشنهاد کند، اینطور توضیح می دهد :

"تو به این خاطر اینجایی که از چیزی باخبر هستی. اینکه از چه چیزی آگاهی را نمی توانی توضیح دهی، اما آن را احساس می کنی. تو آن را در سراسر زندگی ات احساس کرده ای. احساس کرده ای که اشکالی در کار جهان وجود دارد. که نمی دانی این اشکال چیست، اما این اشکال وجود دارد. مثل یک تراشه چوب در ذهنت خلیده است و می خواهد دیوانه ات کند. همین احساس است که تورا پیش من آورده است. می فهمی دارن درباره چی حرف می زنم؟"

نئو می پرسد: "ماتریکس؟"

-"می خواهی بدانی که ماتریکس چیه؟ ماتریکس در همه جا هست. هرجا که برویم در اطراف ما وجود دارد. حتی در همین اتاق، وقتی که از پنجره خانه ات به بیرون نگاه کنی یا وقتی که تلویزیون را روشن می کنی، می توانی آن را ببینی. وقتی که سرکار می روی، می توانی آن را احساس کنی، وقتی که به کلیسا می روی، وقتی مالیاتت را می پردازی. ماتریکس، جهانی است که روی چشمهایت کشیده شده است تا چشمهایت را از دیدن حقیقت کور کند."

نئو می پرسد: "چه حقیقتی؟"

ادامه نوشته